Made In Me

shoeleh

Posted in my daily interpretation by made in me on Friday,January 29,10

شعله زد شرار من
آخر ای بهار من
شد بهار
کجایی کجایی
دادی ای امید من
وعده گل و چمن
پس چرا
نیایی نیایی
بین که در حریم گل
ژاله شد ندیم گل
شد مرا 
پر از ژاله دامان

آتشی نداری به جان
حال دل ندانی و ترسم 
که از من نجویی نشان

شد ز کف قرار من
بی تو ای بهار من
زندگی
نخواهم نخواهم
عشق من گناه من
اشک من گواه من
غیر از این
چه باشد گناهم
ای گل مراد من
غافلی ز یاد من 
من غمین
تویی شاد و خندان

آتشی نداری به جان
حال دل ندانی و ترسم 
که از من نجویی نشان

Shoeleh – Vigen

Posted in dissatisfactions, living life by made in me on Friday,January 29,10

ای آسمون بی ستاره

این شهر هرچقدر جا داشت خاطره ی درد-دار چپوند توی خودش . دیگه داره منفجر می شه . دیگه باید رفت

Posted in the way I am me by made in me on Thursday,January 28,10

من ورِ باور نکن ام که بخش عمده ای از من است بهم می گوید این زن های شلخته ی بی نقصِ حسودی برانگیز ، شلختگیِ بی نقصِ حسودی برانگیزشان را هم زحمت می کشند . می چینند . زحمت نکش . حسودی نکن تو

Posted in dissatisfactions by made in me on Wednesday,January 27,10

من طاقت ندارم ظرفیت ندارم دوباره گی این بودن و نبودن را . من یا باید حل شوم در تو . در زندگی تو . با تو . در آغوش تو . یا نمی دانم . من نمی توانم به خدا . خفه می کند بغض . نمی توانم نگه دارم خودم را از تو . چشم بپوشم خودم را از تو . کنار بکشم خودهایم را از تو . من خوب نیستم با بی تو آشنا شدن با تو . من گم شدن لازمم بود

Posted in dissatisfactions by made in me on Wednesday,January 27,10

من مستدام تو/ من ناگستردنی من/ خواهان

یا گوش بده بذار من خودمو شرح بدم یکم

Posted in connections, dissatisfactions, living life, movie by made in me on Wednesday,January 27,10

مدتیه اصلن حجم خوشحالیم که زیاده نرمالی منتظرم خود-جمع-شدگی بعدش هم برسه . نارضایتیِ بعد از یه سلسله خوشیِ نابهنگام یا کمال طلبی های ارضا شده شاید بشه تفسیرش کرد . مدتیه از تفسیر کردن ، ریشه یابی هم خوشم میاد . دلم هم می خواست بیام ، یعنی خوندن این * تفاسیر از آیز واید شات به ذهنم رسوند ، بگم خوب مسئله ای که همه  نشونش دادن تو نوشته هاشون توجه زیاد مورد نیاز برای کشف کردن فیلمه . رمز و رازهاش . نه . برای کشف کردن خودش اصلن . حرفهاش . انی وِی . من همیشه فکر می کردم همه ی آدما ، هر کدومشون بایدشونه ، سزاوارشونه که یه آدم دیگه حداقل ، یا یه دوربین فهم و شعور و احساس-دار یا یه چیزی توی این مایه ها به عنوان اِدیشنال-فیچر باهاشون خلق بشه یا فرستاده بشه – روی زمین – که همش نگاه کرده بشن ، همش متوجه بشن ، همش شناخته بشن یو نو ؟ منظورم اینه که خیلی گوشه کنارا ، مخفیای آدما هست که هیچ کس نمی بینه و خیلی ارزش دیده شدن دارن . اصلن خود آدما . خود آدما بایدشونه یکی همممش ببیندشون . نه اینه که آیز واید شات یه آدم-ساخته ؟ که اینقدر جای دیده شدن داره ؟ حالا لاکی مستر کوبریک که اینهمه قدرت پرزنته کردن خودشو داره تو چشمای دنیا . ولی خیلی آن-فر ه به نظر من که همه ی شانس آدما برای ادور شدن برای فوق العاده محسوب شدن ، فوق العاده خونده شدن ، قدرت پرزنته کردنشون باشه . نه هم که همه ی شانس ، ولی قبول داریم که دیسکاور کردن آدما ، دیسکاور شدن آدما به راحتی توی فیلما نیست . مثل کلمنتاین و جوئل . می بینین دیگه کلمنتاین چه قدرت نشون دادن اسپشالیتی هاشو داره ولی جوئل نه ؟ بعد اگه کلمنتاین سر راهش نمی بود بلکم هیشکیِ هیشکی دیسکاورش نمی کرد ؟ اینه که می گم آدما گناه دارن . همین دیگه فعلن ، با این انشای درهم برهم 

[+] : *

Posted in connections, give her a smile, the way I am me by made in me on Saturday,January 16,10

این آدم های قدمت دار آدم هم داستانی دارند برای خودشان . قدمت دار شدن آدم ها هم داستانی ست برای خودش . یعنی حالا که با هم می رویم ، با هم راه می رویم از این سر شهر تا آن سر شهر ، توی کوچه های پیچ در پیچ ، کوچه های دراز که خیلی مانده تا تهشان ، اینقدر که پاهامان و فک هامان جان ندارند دیگر آخر خط ، هیچ کس که نمی آید جای تو را بگیرد . من اصلن همیشه چسبیده ام به قدمت همه چی به آشنا-بودگی همه چی به جاافتادگی همه چی . سختم است ، جانم بالا می آید برای کندن از آشنا ، آشنا شدن با نو . تنبلم . گوشه کنار چیزی که قالبم شد ، فیتش شدم ، ول-کردنش نمی آیدم . مخصوصن که آدم باشد لامصب

داستان تو هم همین است . همین که هر روز صدات آشنا ترم می شود . دوست ترم می شوی . جنب و جوشمان فروکش می کند ، رسوب می کنیم توی زندگی هم . توی هم . همین است داستان قدمت دار شدن تو ، این روزها که می گذرند 

Posted in iran by made in me on Wednesday,January 13,10

[+]

An Ocean Apart

Posted in my daily interpretation by made in me on Tuesday,January 12,10

ow we are together 
Sitting outside in the sunshine 
But soon we’ll be apart 
And soon it’ll be night at noon 
Now things are fine 
The clouds are far away up in the sky 
But soon I’ll be on a plane 
And soon you’ll feel the cold rain 
You promised to stay in touch when we’re apart 
You promised before I left that you’ll always love me 
Time goes by and people cry and everything goes too fast 
Now we have each other 
Enjoying each moment with one another 
But soon I’ll be miles away 
And soon the phone will be our only way 
Now I’m in your arms 
Feeling pure love and warm 
But soon I’ll be alone 
And soon your voice will change of tone 
You promised we’ll never break up over the telephone 
You said our love was stronger than an ocean apart 
Time goes by and people lie and everything goes too fast 
Let’s not fool ourselves in vain 
This far away trip will give us pain 
We’ll have to be so strong 
To keep our love from going wrong 
Distance will make us cold 
Even put our love on hold 
But soon we’ll meet again 
And soon it’ll be bright at noon again 
You promised not to loose faith in our love when I’m away 
You promised so much to me but now you’ve left me 
We go by and then we lie and all this time we wasted 
Time goes by and people lie and everything goes too fast. 
Time went by and then we died and everything went too fast 
Everything went too fast 

An Ocean Apart – Julie Delpy

A Waltz For A Night

Posted in my daily interpretation by made in me on Monday,January 11,10

Let me sing you a waltz 
Out of nowhere, out of my thoughts 
Let me sing you a waltz 
About this one night stand 

You were for me that night 
Everything I always dreamt of in life 
But now you’re gone 
You are far gone 
All the way to your island of rain 

It was for you just a one night thing 
But you were much more to me 
Just so you know 

I hear rumors about you 
About all the bad things you do 
But when we were together alone 
You didn’t seem like a player at all 

I don’t care what they say 
I know what you meant for me that day 
I just wanted another try 
I just wanted another night 
Even if it doesn’t seem quite right 
You meant for me much more 
Than anyone I’ve met before 

One single night with you little Jesse 
Is worth a thousand with anybody 

I have no bitterness, my sweet 
I’ll never forget this one night thing 
Even tomorrow, another arms 
My heart will stay yours until I die 

Let me sing you a waltz 
Out of nowhere, out of my blues 
Let me sing you a waltz 
About this lovely one night stand

A Waltz For A Night – Julie Deipy

Posted in to the moon by made in me on Monday,January 11,10

اینقدر حرفای مختلف دارم بزنم که بی خیال می شم . اینقدر حرفای مختلف که می خوام بنویسم فاک یو . اینقدر بدم میاد که احساس می کنم اینجا شده میل باکس تو . که اینارو بخونی ، جای اینکه بیام مستقیم بهت بگم ، که خیال نکنی من اون دختر خوش خندان ، یا اون دختر بی خیال سردم که راحت تو چشمات نگاه می کنه و مثلن ککشم نمی گزه . بدونی این دختره تا مدت ها خنده ی خوشحال تو رو که می خواد دنیا رو تو خوشحالیش سهیم ببینه ، که خیالش راحت می شه با این خوبی ظاهری که تحویل می گیره ، تا روز ها فراموش نمی کنه . فراموش کردن که نیست . تا روز ها از جلوی جلوی چسبیده به چشماش کنار نمی بره . که این دختره دلش تنگه بابا . دلش تنگه یه زندگی دیگه است . یه روزای دیگه . که شور بود . قند تو دل آب شدن بود . که این دختره هر چی خوشحالیای کوچیک رنگی رنگی جمع می کنه برای خودش بازم چشمای خابالوی تو یادش نمی ره . بازم تی شرت راه راه سبزه یادش نمی ره . بازم لحن اس ام اساتو از بره . هی می خوندشون . هی دلش می خواد کوالا باشه لامصب . خسته شده . از خودش .خود بی توش . خود دلتنگ توش

Posted in specials, two cherry blossoms on tree by made in me on Saturday,January 9,10



[+]


Posted in dissatisfactions by made in me on Saturday,January 9,10

ها ، شاید هم که کیک درست کردم

اصن می خوام بیام اینجا هر زری بزنم . می خوام مبتذلش کنم اصن . به کسی چه

Posted in living life, numb, the way I am me by made in me on Saturday,January 9,10

الان برم پلوور و دربیارم تی شرت دراز بپوشم 

روی شلوار مخمل کبریتی

Posted in connections, happiness by made in me on Tuesday,January 5,10

هیچم نمی خوام بترسم که اندوهی برسد سررسد هرچی از پشت کوه از پس کوه هرجهنم دره ای حالا

Posted in the way I am me by made in me on Tuesday,January 5,10

عشقی هم که بین این دو نفر (فروغ و گلستان) به وجود آمد، به ‌نظر من (پوران فرخ‌زاد) کارگشا بود؛ نمی‌شود انکارش کرد. حتی لحظات تلخ‌اش هم، باز کارگشا بود.  چرا این ‌را می‌گویم؟ برای این‌که خود من در زندگی، با هر لطمه‌ای که خوردم، هر غمی که برایم پیش آمد، هر دردی که کشیدم؛ غنای بیشتری پیدا کردم. یعنی آن حسی که باعث می‌شود آدم بنویسد یا شعر بگوید یا کار هنری و ادبی کند، با ناملایمات تحریک می‌شود. من فکر می‌کنم اگر آدم خیلی خوشبخت باشد، هرگز چیزی نمی‌شود؛ آدمی به جایی می‌رسد که تجربه کند 

 پوران فرخ زاد

هی پسره ، چی می گفتم دیشب بهت ؟ بیدار بودی که ؟

Posted in connections, happiness by made in me on Tuesday,January 5,10

گاهی باید لپشم کشید دیگه اصن

خدا رو