آدما ، بیشتراشون ، هرچقدم که نزدیک باشن ، باید ازشون ترسید . بایدم که نه ، غریزی اتفاق میفته این مسئله اصن . یعنی ترسم که نیست ، اینه که نمی تونی بچرخی پشتتو بکنی بهشون چشماتو ببندی پنجه ی پاتو از زمین جدا کنی خودتی بندازی عقب . مطمئن باشی که نمیفتی زمین . حالا اگه از اون آدم کمترا پیدا کنی ، دور و ور خودت داشته باشی خیالت راحته دیگه هر جوری خودتو رها کنی
asan nabayad adam khodesho raha kone chize khoobi nis adam bayad saf vaise hmmm